بیایید با یانی آشتی کنیم

http://s3.picofile.com/file/7979272147/Recovered_JPEG_1681.jpg


بعد از انتشار آلبوم یانی در سال 2000 مقاله ای از طرف روزنامه واشنگتن پست به چاپ رسید که خواندنش خالی از لطف نیست...



«بیایید با یانی آشتی کنیم»


جدأ بیایید این مرد کوچک و دوست داشتنی را در آغوش بگیریم و به سبک اروپایی ها برگونه هایش بوسه زنیم. بیایید از ایام خوش گذشته یاد کنیم.قدری بنشینیم و او رابه یک قهوه مهمان کنیم و در آخر از او عذرخواهی کنیم.ما به خرج یانی خیلی تفریح کرده ایم و در کارتون های نیویورکی مان او را مسخره کردیم، به کت و شلوار سفیدش و به ملودرام موسیقی عصر جدید و و سینتی سایزرهایش او خندیدیم.

یانی از اینها ناراحت نشد. خب کمی ناراحت شد اما در زمانی که ما او را مسخره می کردیم بیش از ۱۴ میلیون آلبوم فروخت و این قدری التیام بخش بود. بعد او در سال ۱۹۹۸ از انظار عمومی غایب شد و موسیقی را یک سال تمام کنار گذاشت و در افسردگی فرورفت که در پایان اجراهای متعدد و سنگین در سطح جهانی و قطع ارتباط با نامزد سابقش «لیندا ایوانز». به او دست داده بود. او به زادگاهش یونان بازگشت تا در کنار والدینش زندگی کند.

اکنون او با آلبوم «کاش می توانستم بگویم» بازگشته که اولین آلبوم استودیویی او پس از این چند سال است.یانی به تنهایی این آلبوم را خلق کرده و آمده تا ببیند آیا کسی او را به یاد می آورد.یانی چهل و پنج ساله از آنچه انتظار می رود کوچکتر و شکسته تر است.خوشبختانه او کینه ای به دل ندارد و اگرچه ما او را بی رحمانه له کرده بودیم او می خواهد اسرار ریاضت های اخیرش را برایمان بازگوید:

 من برای دو سال مصاحبه نکردم.کار را کنار گذاشتم.سعی کردم دور باشم و ناپدید شدم.
یانی با صدای بم و کمی لهجه دارش ادامه می دهد:
من مسافرت کردم و می خواستم با زندگی سایر مردم آشنا شوم.می خواستم از شر رؤیای آمریکایی خلاص شوم.
آلبوم جدید یانی در همان هفته اول ۵۵ هزار نسخه فروخت و کمپانی ویرجین رکورد یک برنامه فروش ۱۸ ماهه بعد از آن تنظیم کرد اما این تنها دلیلی نیست که باعث می شود با او آشتی کنیم. نباید اینکار را کنیم چون تنها در این زمان است که می توانیم نگاهی اجمالی به حرفه ی او داشته باشیم. حتی اگر موسیقی یانی را مضحک بدانیم دستاوردهای او بی نظیرند. ولی ما تا به حال متوجه نشده بودیم چون یا سرگرم پوزخندزدن و یا از محبوبیت او انگشت به دهان بودیم. ولی هرگز در تاریخ یک پدیده پاپ مانند او نبوده است. زندگی حرفه ای او اساساً یک معجزه است.درسی که باید در مدرسه تجارت تدریس شود و یا درباره آن سخنرانی شود و همینطور در داستانهای قبل از خواب گفته شود.
برای اینکه بدانیم چرا، باید گفت که رادیو موسیقی او را پخش نمی کند و شبکه ام.تی.وی هم او را نمی پذیرد. وقتی در جاهای مختلف برنامه اجرا می کند؛ ارکسترهای بسیار گرانی را به خدمت میگرد. بچه ها او را دوست ندارند. .منتقدین او را تحقیر می کنند.
آه و یک چیز دیگر: آواز هم نمی خواند.سعی برای فروش موسیقی بدون پخش رادیویی و پشتیبانی ام.تی.وی و منتقدان و صدای آواز مثل این است که بخواهید بدون ماشین رانندگی کنید. یانی در طول دهه نود چنین وضعی داشت و طبق انتظار آدمهای بدبین را بیش از سرمایه گذاران به خود جذب کرد. به این ترتیب یانی صنعت موسیقی را دور زد و از راههای غیرمعمول با مخاطبانش ارتباط برقرارکرد و مانند یک جنگاور تنها خودش شخصاً سرمایه گذاری کنسرت هایش را به عهده گرفت.
فهمیدم که مشکل کجاست، بزرگترین مشکل این بود که نمی توانستم موسیقی ام را به عموم ارائه کنم چرا که دو مجرایی که می توانست کار مرا به عامه مردم عرضه کند یعنی شبکه های موسیقی تلویزیونی و رادیو بسته بودند. همینی بود که بود و من به جای اینکه بنشینم و غصه بخورم گفتم باید سعی کنم راهی پیدا کنم که موسیقی ام شنیده شود.
یانی ترتیبی داد که در نمایش تلویزیونی معروف «اپرا وینفری» در سال 1990 حضور پیدا کند و در نتیجه با مخاطبان چند میلیونی ارتباط گرفت. نتیجه آن بود که هفته بعد از پخش این برنامه 300 هزار کپی از آلبوم های او به فروش رفت و 300 هزار نسخه دیگر هم بلافاصله بعد از آن فروخته شد.
در سال ۱۹۹۳ او تا آخرین سکه اش یعنی حدود ۲ میلیون دلار را صرف ضبط ویدیوی کنسرتش در آکروپلیس کرد. این نوعی قمار به حساب می آمد چرا که در آن زمان هیچ شبکه ای پخش آن را نپذیرفته بود.
اما اکنون بیش از یک و نیم میلیون نفر آن را دیده اند و آنقدر پخش شده که حتی خود یانی نگران است که بیش از حد نمایش داده شود اما او آنچه را که مدتها بود ادعا می کرد ثابت کرد. اگر او می توانست برای مردم برنامه اجرا کند، با استقبال و علاقه آنها نیز مواجه خواهد شد و او این علاقه را در آلبوم ۱۹۹۷ خود به پول نقد تبدیل کرد و سپس آن پول را نیز صرف اجراهایی در نقاط مختلف کرد که منجر به فروش آلبوم های بیشتری شد. نکته قابل توجه دیگر اینکه آلبوم های یانی حاصل فعالیت یک نفر است، همه موسیقی ها را خودش می نویسد تمام سازها را می نوازد و تمام وظایف مربوط به تهیه آلبوم را شخصاً به عهده می گیرد. او به استودیویی که خودش در منزل ساخته می رود و چند ماه بعد با تعدادی آهنگ کامل شده بیرون می آید. او می گوید: از خواب برمی خیزم و بلافاصله خودم را در استودیو می یابم که با هیچکس ارتباطی ندارم.کسی داخل استودیو می شود ساندویچی برای من می گذارد و می رود. برای این آلبوم به همه چنین دستور دادم: با من صحبت نکنید. اگر مرا هنگام صبح دیدید فقط صبح بخیر بگویید و تنهایم بگذارید.
به همین دلیل مسأله مبتذل بودن موسیقی یانی خارج از موضوع است این مرد یک استعاره زنده از موفقیت با شرایط شخصی است.رویای هر آمریکایی یا تمسخر یا نادیده گرفته می شود اما یانی ثابت می کند که اگر محصولی را بفروشید و اگر بازاریابی صحیحی داشته باشید و خودتان هم دوست داشتنی باشید الزاماً نباید محصولتان محشر باشد.
یانی معنی امید است.پس بیایید او را در آغوش بگیریم.
روز انتشار آلبوم او مردم از یانی اینطور می گویند:
-او یک افسانه است
-یانی استعداد باورنکردنیه
-فکر می کنم خیلی ناراحت کننده ست که او فرزندی نداره که این استعداد رو انتقال بده.
طرفداران یانی اینگونه از او صحبت می کنند.آنها می گویند بیمارانی که شیمی درمانی می کنند به جای مصرف داروهای مسکن موسیقی یانی را گوش می دهند و یا داستان نوجوانی که قصد خودکشی داشته و زمانی که اتفاقی موسیقی یانی را گوش می دهد نظرش نسبت به زندگی عوض می شود را تعریف می کنند.
آهنگهای آرام و رمانتیک یانی برای خانم ها مثل گلی هست که آنها را مست می کند و برای آقایان فرصتی هست برای تغییر و حرکتی دوباره.بررسی ها نشان می دهد که این افراد در طول سال از سی دی های دیگر هنرمندان خریداری نمی کنند.
بعد از تور سال 98 یانی محتاطانه عمل می کند چون متوجه شد که برایش کشنده بود.
او با ارکستر بزرگش در هر هفته 5 اجرا داشت .وقتی که آخرین اجرا تمام شد به خانه رفت و درهم شکست.بعد از آن هم رابطه اش با لیندا به پایان رسید.
یانی گفت:وقتی که از خواب بیدار شدم احساس افسردگی می کردم.چیزی در خانه ام نبود که دوست داشته باشم به خاطرش بمونم.اونجا دیگه برام خطرناک بود برای همین ساکم رو بستم و به طرف یونان حرکت کردم.چند ماه در آنجا بودم تا اینکه یک روز از خواب بیدار شدم و گفتم چه روز زیبایی!احساس خوبی داشتم.بعد فکر کردم خب حالم دیگه خوب شده.
یانی در شهر ساحلی کالاماتا در یونان متولد شد. نوجوانی اش را با یک استخر گذراند. او روزی پنج ساعت شنا می کرد و آنقدر سریع شد که در چهارده سالگی توانست رکورد ملی یونان در شنای ازاد را بشکند!او کشورش را برای ادامه تحصیل در آمریکا ترک گفت و از دانشگاه مینه سوتا مدرک روانشناسی گرفت. اما به پیانو جلب شد. سازی که از شش سالگی می نواخت. او به یک گروه موسیقی راک گمنام پیوست و بعد از آن شروع به ساختن موسیقی خودش کرد.
یانی درباره ساخته هایش می گوید: من این کار را با بی توجهی کامل نسبت به سلامتم انجام می دهم؛ من با موسیقی نفس می کشم و زندگی می کنم.همیشه موسیقی خودم رو می سازم،چه فروش بکنه چه نکنه...

نظرات 6 + ارسال نظر
Dj RAMONIC چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 13:21

سلام.
همیشه یه سوالاتی در مورد یانی برام بود که خوشحالم که به وبلاگ شما برخوردم و جوابمو گرفتم . همینطور که مردم میگم موسیقی یانی خاصیت شفا بخشی داره امیدوارم همه قدر این مرد بزرگ رو بدونن خوشحالم که در دوره ای از زمان نفس میکشم که یانی هم نفس میکشه .
عاشتم یانی

کوروش جمعه 10 بهمن 1393 ساعت 00:28

سلام
دلایل زیادی برای دوست داشتن یانی وجود دارد. او هوشمندانه از مدولاسیون قوی در کارهایش استفاده می کند. با شنوندگانش حرف می زند، او طاقت زیادی دارد که دلیل اجراهای بیشمار او است. اما بدانیم که هنرمندان داخلی ما اگر فرصتی به آنها داده شود هم کم از یانی نیستند اما تا روزی که موسیقی از سوی رسانه های به اصطلاح ملی تحریم می شود نیز موسیقی مملکت جاره ای به جز خاک بر سر ریختن نخواهد داشت.
به نظر من استعداد یانی صرف پول درآوردن شده است. او به اندازه ی کافی مشهور است و بهتر است قدری به آفرینندگی که خیلی هم به آن تاکید دارد بپردازد. داستان یانی دارد شبیه به فیلم the words می شود. امید وارم که کارهای متنوع تری از او بشنویم.

پارمیس یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 16:36 http://cherychery.blogfa.com

یانی فوق العاده اس

hamid karkehabadi شنبه 20 اردیبهشت 1393 ساعت 10:18

kheyli khob bod dasteton dard nakone ke befekre in honarmandane aziz hastin.baza mamnonam kheyli dosteton daram.

Hooti جمعه 3 آبان 1392 ساعت 10:12

مثل همیشه فوق العاده بود.
مطلب خیلی جالبی بود
با این اوضاع بی خبری از یانی فقط مطالب این سابت به من آرامش میده. موفق باشی سامان عزیز

[ بدون نام ] جمعه 3 آبان 1392 ساعت 00:17

فوق العاده بود، مرسی سامان عزیز!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد