One Man's Dream

http://s6.picofile.com/file/8253052134/Untitled_10.jpg

یانی بعد از تور جهانی (Tribute) در سال 1998 آخرین کنسرت ها را لغو کرد و به خانه بازگشت. او با مشکلات روحی روبرو شد و به افسردگی فرو رفت. یانی برای 1 سال کامل دست به هیچ سازی نزد و تصمیم گرفت برای همیشه با موسیقی خداحافظی کند تا اینکه خواهرش (آندا) هزاران نامه از سوی طرفداران برای یانی فرستاد و همین امر موجب شد تا یانی باز هم به این عرصه بازگردد. نامه فوق یکی از تاثیر گذار ترین آنهاست که در کتاب یانی به آن اشاره شده است:

آندا نامه ای برایم فرستاده بود که قبلا هم آن را خوانده بودم اما بار دوم تاثیر بیشتری روی من گذاشت. نامه ای با انگلیسی دست و پا شکسته که توسط یک پزشک 24 ساله نظامی در کلمبیا نوشته شده بود و درست زمان سردردهایم در تور هند و چین به دستم رسیده بود. وقتی که برای خودم ناراحت بودم و به این فکر می کردم که شاید مدیریت آن پروژه بیش از اندازه برای هرکسی می تواند بزرگ باشد. پزشک جوان از یک مجروح جنگی می نوشت که او را از بین آتش دشمن به سمت هلی کوپتر حمل کرده بود. او یک سرباز که تیر به نزدیک قلبش اصابت کرده و خارج از مداوا بود را از میان جنگل خارج کرده بود و توضیح داده بود که: من روی زخم را فشار می دادم اما باز هم او را از دست می دادم. سعی کردم محل خون ریزی را پیدا کنم اما نمی شد کاری انجام داد. صدمه بسیار جدی بود و به قلب رسیده بود. انگشتم را داخل حفره بطن راستی قلب کردم اما این کار کفایت نمی کرد. این مرد جوان داشت از دست می رفت. شرایط نا امید کننده بود و من تنها کاری که از دستم بر می آمد را انجام دادم. پس مثل یک برادر در کنارش ماندم. او را در آغوش گرفتم و صبر کردم و صبر کردم...
درست قبل از اینکه آن سرباز بمیرد، چشمانش را باز کرد و به آن پزشک نگاه کرد و گفت: ستوان! آهنگ رو میشنوی؟ باید از بهشت باشه. من دیگه نمی ترسم. احساس آرامش می کنم. برای من ناراحت نباش. دردی احساس نمی کنم. چقدر زیباست. این سکوت و این آهنگ. این راه بهشته ستوان مگه نه ؟! نمی شنوی؟ آهنگ رو؟ این باید خود بهشت باشه. من آهنگش رو می شنوم.
و سپس درحالی که لبخند شیرینی بر چهره اش داشت مرد.
و بله، فضا با یک ملودی آسمانی پر شده بود و من نمی دانستم آن چه چیزی است. بعدا متوجه شدم که صدایی که او می شنید از هدفون دور گردنم بود.
آن دکتر قبل از تخلیه مجروحین برای آرامش خود درهلیکوپتری که در میدان نبرد بود به سی دی آکروپلیس گوش سپرده بود. این همان چیزی بود که آن سرباز در حال مرگ شنیده بود.
اون آهنگ تو بود یانی، (One Man’s Dream). و بعد حرفهایت رو به یاد آوردم: "همه ما یکسانیم".
حالا من اینجام تا به این دوست که هیچوقت او را نشناختم قولی بدهم. مثل قولی که یانی به همه میده: "همه ما یکسانیم".
وقتی این داستان رو خوندم بغضم ترکید. چطور می تونستم طور دیگه ای واکنش نشان بدم؟
آن نامه ها به یادم آورد که موسیقی کامل ترین زبان است. چیزی که همه انتخاب های زندگی ام را با ارزش کرد.
از کتاب یانی در گفتار (صفحه 451 تا 453)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد